توکه بی وفا نبودی...


تنهایی...

یادته بهت میگفتم اگه تو بری می میرم

حالا تو رفتی و نیستی،پس چرا من نمی میرم؟؟

چرا هستم؟چراموندم؟چه جوری طاقت میارم؟

چجوری من دلم اومد رو مزارت گل بزارم؟

جای خالیتو چجوری میتونم بازم ببینم؟

دیگه چشمامو نمیخوام ، نمیخوام دیگه ببینم!

وای چطوری دلم اومد جسم سردت وببوسم؟

من که آتیش میگرفتم ،چی باعث شد که نسوزم؟

ذره ذره،قطره قطره،میسوزم اما میمونم

خودمم موندم چجوری میتونم زنده بمونم

هنوزم باور ندارم که تو نیستی و من هستم

شایدم من مرده باشم،الکی میگن که هستم

کاشکی وقتی که میرفتی دستتو گرفته بودم

کاشکی پرنمیکشیدی بالتو شکسته بودم

نازنین وقتی که بودی شباهم تو رو میدیدم

دیگه از روزی که رفتی خوابتم دیگه ندیدم

توکه بی وفا نبودی،لااقل بیا تو خوابم

مگه تو خبر نداری شب و روز برات بیتابم؟

میدونم یه روز دوباره میتونم تو رو ببینم

توپیش خدا دعاکن که منم زودتر بمیرم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در دو شنبه 13 شهريور 1391برچسب:,ساعت 18:39 توسط علی




قالب جديد وبلاگ پيچك دات نت